"انتظار "
جانم به لب رسید چو فریاد از انتظار
گشتم اسیر پنجه ی بیداد از انتظار
ترسم که شمع عمر ز آهی شود خموش
همچون چراغ در گذر باد از انتظار
برخاست ناله از دل پر درد مرغ عشق
از بسکه دل نشست به فریاد از انتظار
این غم کجا برم که غم هجر روی دوست
در حجله گاه دل شده داماد از انتظار
شیرین حکایتی است که دور از حریم عقل
دل شد شهید عشق چو فرهاد از انتظار
"سارا هجر"
"انتظار "
جانم به لب رسید چو فریاد از انتظار
گشتم اسیر پنجه ی بیداد از انتظار
ترسم که شمع عمر ز آهی شود خموش
همچون چراغ در گذر باد از انتظار
برخاست ناله از دل پر درد مرغ عشق
از بسکه دل نشست به فریاد از انتظار
این غم کجا برم که غم هجر روی دوست
در حجله گاه دل شده داماد از انتظار
شیرین حکایتی است که دور از حریم عقل
دل شد شهید عشق چو فرهاد از انتظار
"سارا هجر"
برچسبها: